جهت دریافت مناقصه یا مزایده شغلی خود، ثبت نام کنید

نام/نام خانوادگی:
شماره تماس:
کد امنیتی
 
ir
rss
calendar جمعه، 31 فروردین ماه 1403
پارس نماد داده ها، خبرگزاری مناقصات و مزایدات کشور
خبرگزاری مناقصات و مزایدات کل کشور
پایگاه خبری پارس نماد داده ها
آمار مناقصات و مزایدات

مـناقصات امروز :

0
مـناقصات دیروز :1,475

مـزایدات امـروز :

0
مـزایدات دیروز :1,031
استعلام امروز : 0
استعلام دیروز : 1,057
بازدید کل :136,627

چراغ سبز زندگی-pdf

چراغ سبز زندگی-pdf

حاال دنبال چراغ سبز می گردم . نوشته جوزف ام کاتر. ساکن شیکاگو
موقع برگشتن به خانه، داشتیم با همسرم در میان ریلهای جلوی قطار پرسه می زدیم. چشمم برای یک لحظه به موتور بزرگ و براق آن افتاد. در این موقع به ریلها نگاه کردم و یک چراغ راهنمایی عظیم دیدم. بالفاصله آن چراغ سبز شد و لکوموتیوران زنگی را به صدا در آورد. صدای آشنای همیشگی را شنیدم )همه سوار شدند؟( و در ظرف چند دقیقه، قطار عظیم سفر 2300 مایلی خود را آغاز کرد.
ذهنم یک مرتبه به کار افتاد. حسی داشت در من بیدار میشد. معجزه ای را تجربه کردم. ناگهان به فکرم رسید که لکوموتیوران سفر طوالنی خودش را با دیدن فقط یک چراغ سبز آغاز می کند، ولی اگر من به جای او بودم منتظر می ماندم. تا همه چراغهای سبز در طول سفر روشن شوند و آن موقع هم آیا حرکت می کردم، آیا حرکت نمی کردم؟ توی ایستگاه زندگیم نشسته بودم و جایی نمی رفتم. چون می خواستم ببینم پیش رویم چه چیز قرار دارد.
دو سال از آن روزی که چنین چیزی را فهمیدم می گذرد و من دیگر نگران نشده ام. در ظرف این دو سال بیش از هفتصد چراغ سبز به من نشان داده شد و رانندگی در جاده زندگی، با نگرانی کمتری همراه بوده است . زیرا نور چراغ بعدی، راه را به من نشان می دهد و اصال مهم نیست که رنگ آن چراغ چیست. همین که می دانم چه باید بکنم. کار بر من آسان می شود. 
جان. دی. راکفلر چطور در وقت اضافی زندگی اش توانست زندگی کند. جان. دی. راکفلر اولین یک میلیون دالرش را در سن سی و سه سالگی به دست آورد. در چهل و سه سالگی بزرگترین انحصار نفتی جهان یعنی شرکت استاندارد اویل را راه انداخت، ولی در  پنجاه و سه سالگی چه پیش آمد؟ در این سن نگرانی او را از پا انداخت. نگرانی و فشارهای عصبی سالمتش را به خطر انداخته بود و در پنجاه و سه سالگی جان.کی. ونیکلر یکی از کسانی که شرح او  را نوشته است مثل (مومیایی هایی که از گور دررفته) شده بود. وقتی پزشکان سعی کردند زندگی راکفلر را نجات بدهند، برایش سه قانون وضع کردند که همه عمر باید آنها را رعایت می کرد. این قوانین عبارتند از :
1- اجتناب از نگرانی، هرگز تحت هیچ شرایطی نگران نشو.
2-  استراحت کن. در هوای آزاد نرمش سبک و فراوان بکن.
3- مراقب رژیم غذاییت باش. همیشه وقتی که کمی گرسنه هستی از خوردن دست بکش.
کار دیگری هم کرد ونیکلر می گوید در آن شبهای پر شکنجه بیخوابی، جان وقت پیدا کرد.
فکر کند. درباره بقیه مردم فکر می کرد و برای یک بار هم شده، دیگر به این نمی اندیشد که چقدر پول به دست آورد. بلکه به این فکر می کرد که چقدر پول می تواند بدهد تا مردم را خوشحال کند. راکفلر سعادتمند بود. او چنان عوض شده بود که دیگر هیچ چیز نگرانش نمی کرد. وقتی شنید که در تجارت شکست بزرگی خورده است، حتی از خواب شبش هم نگذشت. 
قضیه شکست تجاری از این قرار بود که دولت آمریکا علیه کمپانی استاندارد اویل ادعای پرداخت (سنگین ترین غرامت تاریخ آمریکا) را کرد. بنابر ادعای دولت آمریکا، استاندارد اویل یک انحصار عظیم بود و خالف قوانین ضد انحصاری عمل کرده بود. این دعوا پنح سال طول کشید صاحبان بهترین اندیشه ها و تخصص ها از استاندارد
اویل دفاع کردند و طوالنی ترین جنگ دادگاهی تاریخ صورت گرفت و استاندارد اویل بازنده شد.
موقعی که قاضی کنه ساو ماونتین حکمش را صادر کرد، وکالی مدافع راکفلر می ترسیدند که این قضیه برای او خیلی گران تمام شود ولی آنها نمی دانستند او چقدر عوض شده است. 
آن شب یکی از وکال تلفن راکفلر را گرفت و موضوع را تا جایی که می توانست با مالیمت مطرح کرد و گفت : (آقای راکفلر، امیداوارم این تصمیم، شما را چندان آزرده خاطر نکند. امیدوارم شب بتوانید راحت بخوابید.) و جان . دی . راکفلر چه جوابی داد؟ دقیقا این جمله ای بود که به گوش وکیل مدافع رسید : (آقای جانسون نگران نباشید. من جداً خیال دارم بخوابم و شما هم نگذارید چیزی اذیتتان کند.شب بخیر)
و این را مردی گفته بود که یک بار به خاطر از دست دادن 150 دالر بستری شد. البته خیلی طول کشید تا راکفلر توانست بر نگرانی هایش غلبه کند. او در پنجاه و سه سالگی (مرد) ولی توانست تا نود و هشت سالگی زندگی کند

برای تبلیغ به صورت رایگان ، کسب و کار خودتان را در اینجا معرفی کنید
کد امنیتی