جهت دریافت مناقصه یا مزایده شغلی خود، ثبت نام کنید

نام/نام خانوادگی:
شماره تماس:
کد امنیتی
 
ir
rss
calendar سه شنبه، 28 فروردین ماه 1403
پارس نماد داده ها، خبرگزاری مناقصات و مزایدات کشور
خبرگزاری مناقصات و مزایدات کل کشور
پایگاه خبری پارس نماد داده ها
آمار مناقصات و مزایدات

مـناقصات امروز :

3,322
مـناقصات دیروز :3,752

مـزایدات امـروز :

1,752
مـزایدات دیروز :2,118
استعلام امروز : 2,662
استعلام دیروز : 2,992
بازدید کل :256,258

خدا عشق است 94.8.21-pdf

خدا عشق است 94.8.21-pdf

خدا عشق است
روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : « می آید. من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه میدارد و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لبهایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت:
لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام تو همان را هم از من گرفتی این طوفان بی موقع چه بود؟ چه میخواستی از لانه محترم کجای دنیا را گرفته بود و سنگینی بغضی ، راه بر کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود تو خواب بودی باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشک خیره در عشق خدا مانده بود. خدا گفت:
و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی.
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت و های ، های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.
 

برای تبلیغ به صورت رایگان ، کسب و کار خودتان را در اینجا معرفی کنید
کد امنیتی